پیامک و جوک 20

مطالب خنده دار و مفید و سرگرم کننده جوک و داستان های خنده دار و طنز عکس های خنده دار شعر خنده دار و هزران مطالب جالب دیگر

پیامک و جوک 20

مطالب خنده دار و مفید و سرگرم کننده جوک و داستان های خنده دار و طنز عکس های خنده دار شعر خنده دار و هزران مطالب جالب دیگر

لطیفه کودکانه

جک و لطیفه کودکانه

یک روز یه دختر کوچکی در آشپزخانه نشسته بود و به مادرش که داشت آشپزی می کرد نگاه میکرد. ناگهان متوجه چند تار موی سفید در بین موهای مادرش شد. از مادرش پرسید : مامان چرا بعضی از تارهای موهای شما سفیده؟
مادرش جواب میده : وقتی تو یه کار بدی انجام میدی یکی از تارای موی من سفید میشه!
دختر کوچولو کمی فکر کرد و گفت: حالا فهمیدم چرا همه موهای مامان بزرگ سفیده!!

*****************

جوک کودکانه
عکاس سر کلاس درس آمده بود تا از بچه ها عکس یادگاری بگیره. معلم هم داشت بچه ها رو تشویق می کرد که دور هم جمع شوند. معلم گفت : ببینید چقدر قشنگه که سال ها بعد وقتی همه تون بزرگ شدید به این عکس نگاه کنید و بگویید: این احمده ، الان دکتره یا اون مهرداده الان وکیله .
یکی از بچه ها از ته کلاس گفت : این هم آقا معلمه الان مرده!!

*****************

جک کودکانه
بچه ها در نهار خوری مدرسه به صف ایستاده بودند. سر میز یه سبد سیب بود که روش نوشته بود : فقط یکی بردارید خدا ناظر شماست. در انتهای میز یک سبد شیرینی و شکلات بود. یکی از بچه ها روش نوشت : هر چند تا میخواهید بردارید! خدا مواظب سیب هاست!!!

*****************

ادامه مطلب ...

لطیفه ورزشی

لطیفه ورزشی

یک چوب کبریت میره بدنسازی میشه گرز

 

 

جوک ورزشی

اولی: چرا سرت را بستی؟ دومی: از یک قهرمان بوکس پرسیدم ساعت چنده. اون 5 بار با مشت زد تو سرم.اولی: خوب تو چیکار کردی؟ دومی :خدا رو شکر کردم که ساعت12 نبود.

 

لطیفه فوتبالی

تست کنکور

باشگاه انگلیسی ؟الف) میدلزبرو       ب) میدلزبیا     ک) میدلزبودی حالا     ش) میدلزپاشو برو گمشو

مهاجم سال های دور منچستر یونایتد ؟الف) اندی کول   ب) اندی سرشانه    ک) اندی پشت بازو      ش) اندی مرسی هیکل

 

جوک و لطیفه ورزشی

اولی:شما دوست داریددر چه مسابقه ای شرکت کنیددومی:مسابقه ماست خوری .چون آدمهم ماست می خوردوهم رو سفید بیرون می اید !

 

جک و لطیفه فوتبالی

به غضنفر میگن تو طرفدار کدوم تیم فوتبال هستی؟ میگه قربون جدش برم آسد میلان!!

 

جک فوتبالی

به غضنفر یه توپه فوتبال نشون میدن میگن این چیه میگه اونقدرها هم که دیگه خر نیستیم معلومه دیگه این زمین شطرنجه

 

جک جدید فوتبالی 

به یارو میگن سه تا فوتبالیست رو نام ببر میگه : علی دایی ُ علی کریمی ُ فرار مهدوی کیا!! 

 

برای دیدن چند عکس ورزشی روی لینک زیر کلیک کنید:  

عکس خنده دار ورزشی 

لطیفه خنده دار

لطیفه های خیلی خیلی خنده دار

مردی با پسرش سر راه ایستاده بود. پسر از پدر پرسید: بابا در آن جعبه چیست؟ پدر گفت: آدم. پسر پرسید: او را به کجا می‌برند؟ گفت: جایی که نه خوردنی است، نه پوشیدنی، نه نان، نه هیزم، نه آتش، نه طلا، نه نقره، نه فرش، نه گلیم. پسر گفت: بابا، یعنی او را به خانه‌ی ما می‌برند؟

*

*

*

لطیفه های خنده دار
با مردی گفتند: آیا خوشحال می‌شوی هزار درهم به تو
بدهند؟
گفت: آری. لیک باید صد چوب بزنند!گفتند: چوب خود چرا؟
گفت: یقین دانیم که در این زمانه مفت چیزی به کس ندهند.

*

*

*

جک و لطیفه خنده دار
اعرابی با زنش گفت: اگر خرما و روغن می‌داشتیم، آردی از همسایه‌ها می‌طلبیدیم، و
دیگی عاریت می‌کردیم، و حلوا می‌پختیم.

*

*

*

جوک و لطیفه خنده دار
شخصی گفت: از تو دو حاجت دارم. یکی آنکه فلان مبلغ مرا قرض دهی، و دیگر آنکه سه
ماه مرا مهلت دهی تا به آهستگی آن دین بگزارم.گفت: حاجت اول مقدور نیست، اما حاجت دوم به جای سه ماه تو را یک سال مهلت دادم.

*

*

*

جک خنده دار
شخصی نزد قاضی محمد آمد و دعوی کرد که فلان مرا گفتست گه مخور. (قاضی) گفت: غلط
گفتست، تو برو کار خود را باش.

*

*

*

جوک ملانصرالدین خنده دار
یه روز ملانصرالدین و دوستش دوتا خر میخرن. دوست ملا میگه: چه طوری بفهمیم کدوم
ماله منه کدوم ماله تو؟
ملا میگه خوب من یه گوش خرم رو میبرم. اونی که یه گوش داره مال من، اونی هم که دو گوش داره مال تو.فرداش میبینن خر ملا گوش اون یکی خره رو از سر حسادت خورده! دوست ملا میگه: حالا چیکار کنیم؟
ملا میگه: من جفت گوش خرمو میبرم.فرداش میبینن بازم قضیه دیروزیه. دوست ملا میگه :حالا چیکار کنیم ملا میگه: من دم خرمو میبرم!فرداش بازم قضیه دیروزی میشه. دوست ملا با عصبانیت میگه: حالا چیکار کنیم؟ ملانصرالدین هم میگه: عیبی نداره! حالا خر سفید مال تو، خر سیاه مال من.

*

*

*

خوب اگه از لطیفه هامون خوشتون اومد میتونید روی لینک های زیر کلیک کنید اونجا هم تعدادی لطیفه ی خنده دار منتظرتونه!!!!!!!!!!!

لطیفه فارسی

لطیفه باحال

لطیفه های جدید و خنده دار

لطیفه های جدید و خنده دار

نصیحت معلم

مادری فرزند خود را نزد معلم برد و گفت:
- این پسر مرا اطاعت نمی کند، او را بترسانید!
معلم که ریش درازی داشت، آن را جمع کرده و در دهان خود فرو برد و به کله اش حرکت شدیدی داد و چنان فریادی کشید که زن، از وحشت نقش بر زمین شد.
وقتی به هوش آمد، به معلم گفت:
- زهره ی مرا بردی. من از شما خواستم که پسر را بترسانی؛ نگفتم که مادر را بترسانید!
معلم پاسخ داد:
- فرقی ندارد؛ وقتی عذاب نازل شود، خشک و تر با هم می سوزند.

پسر سوم

-من سه پسر دارم. اولی، هر چه می گوید، باور می کنم؛ چون تمام حرفهایش راست است و تاکنون دروغ نگفته است.
دومی ، هر چه می گوید، باور نمی کنم، زیرا تمام حرفهایش دروغ است و تاکنون سخن راستی بر زبان نیاورده است.
اما سومی ، خدا مرگش دهد که مرا سرگردان کرده و نمی دانم کدامیک از حرفهایش را باور کنم؛ زیرا گاهی راست و گاهی دروغ می گوید.

آرایشگر ناشی

آرایشگری ناشی، تیغ کندی برداشت که با آن سر یک دهاتی را بتراشد. اما مرتب سر او را می برید، و ضمن کار می خواست با مشتری حرف بزند تا سوزش جراحت را به فراموشی بسپارد؛ پس از او پرسید :
- آقا جان شما چند برادر هستید؟
روستایی گفت :
- دو برادر هستیم؛ ولی گمان می کنم که یکی از برادرها زیر تیغ شما مرحوم شود و از دنیا برود!!!!

امتحان تحصیلی

روستازاده ای را پدر به تحصیل علم فرستاد. پس از چند سال که به زادگاه خود بازآمد، دانشمندان آزمایش کردند، او بیسواد از آب درآمد.
پدر پرسید:
- در این مدت دراز ، عمر را چگونه گذراندی که حاصلی برای تو در بر نداشت؟!
پسر گفت :
- یک روز من بیمار می شدم؛ یک روز استادم. یک روز من گرمابه می رفتم؛ یک روز استادم. یک روز من لباس می شستم؛ یک روز استادم. و روز هفتم که جمعه بود.

کندفهمان

دانش آموز از معلم خود پرسید:
- چرا اشخاص نفهم را به گاو تشبیه می کنند؟
معلم گفت:
- در یکی از روزها ، عده ای برای تماشای حیوانات به باغ وحش رفته بودند. آنها دیدند که همه ی حیوانات می خندند. غیر از گاو!!!
فردای آن روز ، همان عده باز هم به باغ وحش رفتند و مشاهده کردند که برعکس روز قبل ، امروز گاو می خندد و سایر حیوانات ساکت هستند.
وقتی علت را از مسئول باغ وحش پرسیدند ، او گفت :
- دیروز، میمون حکایت خنده داری نقل کرد که همه ی حیوانات خندیدند؛ ولی گاو، تازه امروز موضوع را فهمید و خنده اش گرفته است.!!!

گم شدن همراه خر

مردی خر گم کرده بود، گرد شهر می گشت و شکر می گفت، گفتند: چرا شکر می کنی؟ گفت : از بهر آن که من بر خر ننشسته بودم وگرنه من نیز امروز چهار روزی بودی که گم شده بودمی..

موش و گندم ها

شخصی با دوستی گفت: پنجاه من گندم داشتم، تا مرا خبر شد، موشان تمام خورده بودند. او گفت: من نیز پنجاه من گندم داشتم تا موشان را خبر شد، من تمام خورده بودم.

درویش و نماز

درویشی گیوه در پا نماز خواند. دزدی طمع در گیوه ی او بست. گفت: با گیوه نماز درست نباشد. درویش دریافت و گفت: اگر نماز نباشد ، گیوه باشد.

سایت جک و خنده

***Jok20.blogsky.com***

لطیفه فارسی

لطیفه های شیرین فارسی

گربه تبردزد


مردی تبری داشت و هر شب در مخزن می نهاد و در را محکم می بست. زنش پرسید چرا تبر در مخزن می نهی ؟
گفت : تا گربه نبرد .
گفت : گربه تبر چه می کند ؟
گفت : ابله زنی بوده ای! تکه ای گوشت که به یک جو نمی ارزد، می برد، تبری که به ده دینار خریده ام ، رها خواهد کرد.....

خواندن فکر :

شخصی دعوی نبوت کرد. پیش خلیفه اش بردند. از او پرسید که معجزه ات چیست ؟ گفت معجزه ام این که هر چه در دل شما می گذرد ، مرا معلوم است، چنان که اکنون در دل همه می گذرد که من دروغ می گویم.

زن زیبارو

بازرگانی را زنی خوش صورت بود که زهره نام داشت. عزم سفر کرد. برای او جامه ای سفید بساخت و کاسه ای نیل به خادم داد که هر گاه از این زن حرکت ناشایستی سر زد یک انگشت نیل بر جامه ی او زن تا چون بازآیم.
پس از مدتی خواجه به خادم  نامه نوشت که:

چیزی نکند زهره که ننگی باشد / بر جامه ی او ز نیل رنگی باشد

خادم در جواب نوشت که :

گر آمدن خواجه درنگی باشد / چون بازآید ، زهره پلنگی  باشد..

ای کاش :

مجد همگر زنی زشت رو داشت .
روزی در مجلس نشسته بود ، غلامش دوان دوان بیامد که ای خواجه ، خاتون به خانه فرود آمد.
گفت : ای کاش خانه به خاتون فرود می آمد.

در سایت جک و خنده بهترین ها را بیابید.

دوستان عزیز وبلاگ نویس لطفا با ذکر منبع سایت جک و خنده کپی کنید.

جوک فارسی ، اس ام اس فارسی ، جک فارسی ، جدیدترین جوک ها ، سایت جک و خنده

لطیفه باحال

قاضی: اگر جواب ندی پدرت را در می آوریم.
متهم:خدا پدرتو بیامورزه! پدر من سالهاست که در زندان است!

دخترا به پنج گروه اصلی تقسیم میشن :
 ‌گروه اول دخترائی هستند که پسرا رو بدبخت میکنن!
 گروه دوم دخترائی هستند که اشک پسرا رو در میارن!
 گروه سوم دخترائی هستند که جوون پسرا رو به لبشون میرسونن!
 گروه چهارم دخترائی هستند که کاری میکنن پسرا روزی 18 بار‌آرزوی مرگ کنن!
 گروه 5 دخترائی هستند که به اشتباه فکر میکنن جزو هیچکدوم از گروههای بالا نیستن

یارو همش دعا می کرده بچه دار شه یه شب جبرئیل میاد تو خوابش میگه عوض اینهمه دعا برو زن بگیر.

یه روز یه نفر داشته دنده عقب با ماشین از کوه میرفته بالا بهش میگن چرا دنده عقب میری میگه آخه می ترسم بالا جا نباشه نتونم دور بزنم بعدا وقتی می خواسته پایین بیاد باز می بینن داره دنده عقب می یاد میگن الان چرا دنده عقب می یای میگه اخه بالای کوه جا بود تونستم دور بزنم..

تنها چیزی که می تواند در اوج لذت از زندگی ، خواب را از چشمان آدمیان برباید فقط یک چیز است
جیش !!!

جمله های باحال باحال

جمله های باحال باحال

------------------ jok20.blogsky.com -----------------

چشم چشم دو ابرو نگاه من به هر سو
پس چرا نیستی پیشم ؟ نگاه خیس تو کو؟
گوش گوش 2 تا گوش، یه دست باز یه آغوش
بیا بگیر قلبمو یادم تورو فراموش،
چوب چوب یه گردن، جایی نرو تو بی من
دق می کنم میمیرم، اگه دور بشی از من
دست دست 2 تا پا ، یاد تو مونده اینجا
یادت میاد که گفتی، بی تو نمیرم هیچ جا
من ؟ من ؟ یه عاشق ، همون مجنون سابق.....

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

یکی می پرسد اندوه تو چیست؟ سبب ساز سکوت مبهمت کیست؟
برایش صادقانه می نویسم برای آنکه باید باشد و نیست....

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

در خلوت من نگاه سبزت جاریست...
این قسمت بی تو بودنم اجباریست،
افسوس نمی شود کنارت باشم،
بی تو هر ثانیه و هر لحظه ی من تکراری است...

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

منم آن شعله ی آتش که از هر شمع برخیزم...
تمام هستی خود را فقط به پای تو ریزم،
درون قلب من فرمانروایی کن،
که از موی تو برخیزد همه عطر دل انگیزم....

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

من عاشق آن دیده چشمان سیاهم،
بیهوده چه  گویم که پریشان نگاهم،
گر مستی چشمان سیاه تو گناه است،
من طالب آن مستی و خواهان گناهم ....

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

بادبادک رفت بالا....
قرقره از غصه لاغر شد!!!

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

در سکوت دادگاه سرنوشت،
عشق بر ما حکم سنگینی نوشت،
گفته شد دل داده ها از هم جدا،
وای بر این حکم و این قانون زشت...

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

دل هیچ کس نمی سوزد برای حال غمناکم
مگر سوزد همان شمعی که میسوزد سر خاکم...

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اگر روزی دلت لبریز از غم بود،
گذارت بر مزار کهنه ام بود،
بگو این بی نصیب خفته در خاک
یه روزی عاشق و دیوانه ام بود...

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

خبر به دورترین نقطه جهان برسد،
نخواست او به من خسته، بی کمان برسد،
شکنجه بیشتر از این که پیش چشم خودم..
کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد خدا کند،
که نفرین نمی کنم، نکند به او که عاشق او بوده ام ، زیان برسد،
خدا کند فقط این عشق از سرم برود خدا کند که فقط زود آن زمان برسد...

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ترسم که شبی از غم ناگه بمیرم،
در بستر دلسوز با آه بمیرم،
آن لحظه ی آخر که اجل گفت بمیر،
ای کاش تو را ببینم آن گاه بمیرم...

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

شد باز به روی خلق باب برکات،
ای غرق گنه رسید کشتی نجات،
زن دست به دامان جواد و بفرست،
بر احمد و آل او دمادم صلوات...

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

آقا بیا تا زندگی معنا بگیرد،
شاید دعای مادرت زهرا بگیرد..
آقا بیا تا ظهور چشم هایت،
این چشم های ما کمی تقوا بگیرد..

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

پشت ابر خودبینی هایمان امام زمان نشسته است...

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

این دل اگر کم است بگو سر بیاورم،
یا امر کن که یک دل دیگر بیاورم،
مولا خلاصه عرض کنم دوست دارمت،
دیگر نشد عبارت بهتر بیاورم...

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

اگر در دنیا، خودت را مهمان حساب کنی و حق تعالی را میزبان،
همه غصه ها می روند،
چون هزار غصه به دل میزبان است که دل مهمان از یکی از آنها خبر ندارد..

 * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

یکی بود یکی نبود اون که بود تو بودی اون که تو قبله تو نبود من بودم،
یکی داشت یکی نداشت،
اون که داشت تو بودی اون که کسی رو نداشت من بودم،
یکی خواست یکی نخواست،
اون که خواست تو بودی اون که نخواست از تو جدا بشه من بودم..

------------------ jok20.blogsky.com -----------------