اسکیمو : اگر من چیزی درمورد گناهان و خدا ندانم آیا باز هم به جهنم می روم؟
کشیش در پاسخ اسکیمو : نه ، اگر ندانی نمی روی.
اسکیمو : پس چرا می خواهی این ها را به من بگویی!!!!
...............................................
فرق ژیان با ماشینهای دیگه : ماشینهای دیگه فقط آدم رو می برند ، اما ژیان هم آدم رو می بره هم آبروشو
...............................................
چرا مار نمیتونه به مسافرت بره ؟
چون دست ندارد برای خداحافظی تکان دهد!
...............................................
به غضنر میگن: دوست داری بابات بمیره ارثش به تو برسه؟
میگه : نه ، دوست دارم بکشنش تا دیه هم بگیرم.
مامانه داشته واسه بچش لالایی میخونده بعد از 15 دقیقه بچه میگه : خوب دیگه مامان خفه شو میخوام بخوابم!!!
................................
معلم : وقتی می گوییم : دانش آموزان کلاس تکلیف های خود را با میل انجام می دهند. میل در این جمله چه نوع کلمه ای است؟ دانش آموز : اجازه! حرف اضافه.
................................
اولی : یک روز توپم رو شوت کردم ، رفت کره ماه ، خورد توی سر یک نفر و برگشت. دومی : عجب پس آن توپی که خورد توی سرم تو شوت کرده بودی؟!!!
................................
اولی : چه نقاشی قشنگی! اما معلوم نیست طلوع آفتاب را نشان می دهد یا غروب آن را.
دومی : نگران نباش من میدانم غروب آفتاب است. این نقاش هیچ وقت زودتر از 12 ظهر بیدار نمی شود.
................................
زن : اگه امشب نیایی بریم خونه مامانم دیگه منو نمی بینی!
مرد : برای چی؟
زن : واسه اینکه چشماتو در می آرم!
................................
زن از شوهرش می پرسه: عزیزم ، تو منو دوست داری؟
مرد میگه : خوب معلومه عزیزم ، اگه دوست نداشتم چطور می تونستم هر شب بیام خونه پیشت وقت و عمرم رو تلف کنم!!!
................................
از غضنفر می پرسن امام رضا چرا رفته بود مشهد؟ میگه : رفته بود زیارت!
................................
پسری می ره نون بخره می بینه صف مردها خیلی شلوغه ، میره تو صف خانوما میگه : آقا ببخشید خواهرم گفته 3 تا نون بدین!!
از غضنفر میپرسن نخست وزیر به انگلیسی چی میشه؟
میگه : first and under
.
التماس غضنفر به عابر بانک : غلط کردم ، پول نخواستم ، گواهیناممو بده.
.
به غضنفر میگن به زنبورهایی که از کندو محافظت میکنن چی میگن؟ غضنفر میگه : خسته نباشید!
.
یه چوپان با گوسفنداش لج میکنه می بردشون چمن مصنوعی.
.
یه نفر تو دانشگاه تاریخ میخونه ، ازش می پرسن: رشتت چیه؟ میگه : مهندسی اموات.
.
اولی : رفیقت کو؟
دومی : مرد!
اولی : چطوری ، اون که تا دیروز سالم بود؟
دومی : تریلی رفت رو انگشتش مرد.
اولی : مگه میشه؟
دومی : آخه وقتی تریلی رفت رو انگشتش ، انگشتش تو دماغش بود.
.
خسیسه آب معدنی میخره ، به زنش میگه خانم آب بریز توش ، این خیلی غلیظه!
خیف نون تا وارد خیابون یکطرفه میشه پلیس میگرتش ، پلیسه میگه کجا با این عجله؟
حیف نون میگه هر جای می خواستم برم دیگه دیر شده ببین همه دیگه دارن برمی گردن!
.
.
از حیف نون میپرسن شیری یا روباه؟
میگه مگه خر چشه؟
.
.
زن غضنفر : بازم جلو جمع به من گفتی احمق؟
غضنفر : ببخشید عزیزم! نمی دونستم این راز باید فقط بین من و تو باقی بمونه!!
.
.
یه روز یا نفر میره دکتر میگه آقای دکتر چرا هیچ کس منو تحویل نمی گیره؟
دکتر میگه : نفر بعدی!
.
.
یارو داشته یکی رو کتک می زده و میگفت کمک کمک. بهش میگن توکه داری کتک می زنی چرا دیگه کمک میخوای؟ میگه : آخه بهم گفته اگه بلند شم لهت میکنم.
.
.
غضنفر رو میفرستن دنبال نخود سیاه پیداش میکنه!
.
.
زنها دو وقت گریه می کنن: وقتی فریب می خورن ، وقتی می خوان فریب بدن.
از یارو می پرسن دگرگونی یعنی چی؟ میگه یعنی این گونی نه ، یه گونی دیگه.
.
.
زن به شوهرش میگه : تو هندوستان یک زن رو به قیمت یک گوسفند فروختند.. به نظر تو این بی انصافی نیست؟؟؟ شوهره میگه : نه اگه زن خوبی باشه می ارزه...
.
.
یارو میخواسته بخوابه دو تا جا میندازه ، میگن چرا دوتا جا انداختی ، میگه آخه دو شبه که نخوابیدم.
.
.
یارو از آسمون خراش میفته پایین مردم دورش جمع می شن میگن چی شده؟ میگه : هیچی بابا پوزه آسانسورمونو زدم.
یکی داشت خرما خیرات میکرد یکی میرسه یه مشت برمیداره ، بهش میگن پدرسگ یه نفر مرده اتوبوس که چپ نکرده
فرستنده : آرمین از بروجرد 09350008836
.
.
به طرف میگن تور رو تعریف کن؟ میگه تور مجموعه سوراخهایی هستند که با طناب به هم وصل شده اند.
فرستنده: علی خرم آباد 09370001404
.
.
از یه گربه می پرسن چرا این همه لاغری؟ میگه : پدر عاشقی بسوزه من ببر بودم!
فرستنده : آرمان 09370000816
.
.
از یکی می پرسن جوراباتو کی شستی؟ میگه جون خودت سوالای تاریخی نپرس!
فرستنده : آرمان 09370000816
لطیفه های بامزه و خنده دار سری جدید
معلم: چرا انشایی که درباره ی گربه نوشتی مثل انشای برادرته؟!رضا: آقا اجازه چون ما یک گربه بیشتر تو خونمون نداریم!!!
.
.
لطیفه های بامزه
رئیس تیمارستان به یکی از مراقب ها می گوید: «من در این جا از همه راضی هستم، فقط دیوانه ای هست که اصرار دارد من برج ایفل را از او بخرم.»مراقب می گوید: «خب، چرا نمی خرید؟»رئیس تیمارستان می گوید: «آخر پول ندارم. اگر داشتم، حتما می خریدم
.
.
لطیفه های جدید و بامزه
اولی: حیف نون چرا دستت شکسته ؟!حیف نون: دیروز روی یه دیوار بلند راه می رفتم که یه دفعه دیوار تموم شد !!!
.
.
لطیفه های جدید و بامزه
پدر از پسرش پرسید: امتحان ریاضی امروزت چطور بود؟
پسر: یکی از جوابهام غلط بود.پدر: معلمتون چند تا سؤال داده بود؟
پسر:پنج تا.پدر: این خیلی عالیه، پس بقیه سؤال ها رو درست حل کردی؟
پسر: نه دیگه، اصلا وقت نشد به بقیه نگاه کنم...!!!!
.
.
لطیفه های بامزه
معلم: «سعید، توجه کن! پنجاه تومان نخود، سی تومان لوبیا و چهل تومان گوشت خریدیم. جمعشان چقدر می شود؟»سعید پس از کمی فکر: «یک کاسه آب گوشت حسابی!!!!