طنز جالب:: فرهنگ اصطلاحات زنان!! ( طنز پسرانه و دخترانه )
برزن :
ظنین : در متون تاریخی به صورت زنین آمده است ، جمع مکسر زن ، زنها
زنجان : سرور ، همان زن اس به شیوه صمیمانه ، چیزی که همه مردها مجبورند بگویند
نازنین : مرد ، نا+زن+این(این یارو که زن نیست)، یک نوع فحش رکیک ، عبارتی برای تحقیر
جنس دوم
مرزنگوش : کاربرد خاصی ندارد اما با توجه به ریشه تاریخی آن (مرد + زن + گوش) نتایج
زیر برداشت می شود :
1. مردی که به حرف زنش گوش می کند. 2. زنی
که گوش مردش را می کشد. 3. مردی که گوش زنش گوشواره می کند....
زنگوله : مرد خرفت ، هر مردی ، یکی از کسانی که زنها به راحتی گولشان می زنند.
زنبیل : نیروی امنیتی اجتماعات زنانه ، زنی که با بیل دفاع می کند ، گاهی در معانی
زن کشاورز
نیز آمده است
: بدبخت ، مردی که همزمان چند زن
دارد
کف زن : زن کار درست ، خانمی که همه را در کف می گذارد.
زنبور : ترجمه تحت الفظی لغات در زبان انگلیسی
زندان : (به فتح ز)محل اجتماعات بانوان ، ردیف اول کلاس زندان انفرادی
پیامک جوک مهر 92
رفتم پرینتر قیمت کنم یه بچه ی ۱۴ساله با باباش اومده بود به یارو می گفت :
Autodesk Maya که بهم دادین مشکل داره ، ورژن جدیدش رو ندارین ؟ محیط Google Android Studio رو دوست ندارم خیلی بچگانه س و ساده ، چیز دیگه ای ندارین ؟
اومدم خونه توی گوگل جستجو کردم تا فهمیدم اینا چی هستن !!!
خدا میدونه من تا سن ۱۴سالگی بزرگترین دغدغه ی تکنولوژیکیم این بود که چجوری می تونم هم زمان رنگ قرمز و آبی این خودکار چند رنگه هارو بدم پایین …
.
.
بچه بودم وقتی به کسی فوش میدادم و طرف آینه نشون میداد آنچنان شیرجه ای میرفتم که نکنه یه موقع فوش برگشتی بهم بخوره ، البته اون موقع بچه بودماااااااا الان یه جا خالی ساده میدم !!!
.
» یک اس ام اس ممکنه خیلى ساده به نظر بیاد ولى کسى که اونو میفرسته ... شاید میخواسته سرکارت بذاره!
» در کوچه عشق دنبال تو میگشتم ، حقیقتش شب بود ترسیدم برگشتم !
چشمهایتان را باز میکنید. متوجه میشوید در بیمارستان هستید. پاها و دستهایتان را بررسی میکنید. خوشحال میشوید که بدنتان را گچ نگرفتهاند و سالم هستید.. دکمه زنگ کنار تخت را فشار میدهید. چند ثانیه بعد پرستار وارد اتاق میشود و سلام میکند. به او میگویید، گوشی موبایلتان را میخواهید. از اینکه به خاطر یک تصادف کوچک در بیمارستان بستری شدهاید و از کارهایتان عقب ماندهاید، عصبانی هستید. پرستار، موبایل را میآورد. دکمه آن را میزنید، اما روشن نمیشود. مطمئن میشوید باتریاش شارژ ندارد. دکمه زنگ را فشار میدهید. پرستار میآید.
«ببخشید! من موبایلم شارژ نداره. میشه لطفا یه شارژر براش بیارید»؟
«متاسفم. شارژر این مدل گوشی رو نداریم».
«یعنی بین همکاراتون کسی شارژر فیش کوچک نوکیا نداره»؟
«از 10سال پیش، دیگه تولید نمیشه. شرکتهای سازنده موبایل برای یک فیش شارژر جدید به توافق رسیدن که در همه گوشیها مشترکه».
ادامه مطلب ...ﻣﺎﺩﺭ ﻋﺰﯾﺰﺗﺮ ﺍﺯ ﺟﺎﻧﻢ،ﺑﻊ!
ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﮔﻠﻪ ﺟﺪﺍ ﮐﺮﺩﻧﺪﻓﮑﺮ ﻣﯽﮐﺮﺩﻡ ﮐﻪ ﻣﺮﺍ ﺑﻪ ﺩﺳﺖ ﻗﺼﺎﺏﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺳﭙﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻫﻤﯿﻦ ﺩﻟﯿﻞ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻟﺒﺘﻪ ﻫﻤﯿﻨﻄﻮﺭﯼﻫﻢ ﺷﺪ.
ﺣﺎﺝ ﺭﺣﯿﻢ ﻗﺼﺎﺏ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺑﺎﺯﺍﺭﺧﺮﯾﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﻮﺩﺵ ﺑﺮﺩ. ﺁﻥ ﺷﺐ ﺭﺍ ﻧﻤﯽﺩﺍﻧﯽ ﺗﺎ ﺻﺒﺞ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺳﺤﺮ ﮐﺮﺩﻡ؛ ﻫﻤﻪﺍﺵ ﺧﻮﺍﺏ ﭼﺎﻗﻮﻣﯽﺩﯾﺪﻡ.
ﺻﺒﺢ ﻗﺼﺎﺏ ﺑﺮﺍﯾﻢ ﺁﺏ ﺁﻭﺭﺩ؛ ﻓﻬﻤﯿﺪﻡ ﮐﻪ ﺭﻓﺘﻨﯽ ﻫﺴﺘﻢ ﺍﺷﮏ ﺟﻠﻮﯼ ﭼﺸﻤﻬﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﺮﮔﺸﺘﻢ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺭﻭﺳﺘﺎ ﻭ ﺍﺯ ﺗﻪ ﺩﻝ ﭼﻨﺪﺑﺎﺭ ﺑﻊ ﺑﻊﮐﺮﺩﻡ.
ادامه مطلب ...طنز نوشته های شب امتحان
من غلط بکنم ارشد شرکت کنم !
“دیالوگ ماندگار شب های امتحان”
تو این روزا اگه دیدین یه دانشجو نشسته
یه نگاه به افق میکنه یه نگاه به گوشیش
باز یه نگاه میندازه به افق باز به گوشیش
بعد به افق خیره میشه بعد باز به گوشیش نگاه میکنه
بعد به افق خیره میشه و تو افق نیست و نابود میشه
بدونین داره با گوشیش معدلشو حساب میکنه
ببینه مشروط میشه یا نه !
ادامه مطلب ...