کتک کاری
تو روزها سر یخچال خونتون هم میری؟
- آره.
- چی می خوری؟
- کتک
------------------------------------
شرم طبیب
یکی از پزشکان هر وقت به گورستان می رفت پارچه ای به سر خود می کشید. از او پرسیدند: چرا چنین می کنی؟
گفت : بیشتر مردگان این گورستان را من کشته ام و اکنون از ایشان خجالت می کشم.
------------------------------------
معلم علوم به دانش آموز گفت: من این سکه 5 ریالی را در اسید می اندازم ، آیا سکه حل می شود یا نه؟
شاگرد : خیر حل نمیشود.
معلم: آفرین چرا حل نمی شود؟
شاگرد : خوب اگر حل میشد شما آن را توی اسید نمی انداختید!
------------------------------------
بچه ی باهوش
علی به مادرش گفت: می خواهی قصه ای برایت تعریف کنم.
مادر : بله بگو خوشحال می شوم.
علی : یکی بود ، یکی نبود ، یک آیینه گران قیمت در خانه ی ما بود که من زدم و آن را شکستم. قصه ی ما به سر رسید کلاغه به خونش نرسید.
------------------------------------
دبیر جغرافی
دکتر : آقا کجایتان درد می کند؟
دبیر جغرافیا : سمت شمال شرقی سرم!
------------------------------------
روزی هدهد نزد سلیمان آمد و گفت: می خواهم تو را در جزیره ای مهمان کنم.
حضرت سلیمان فرمود: خودم تنها میهمانم یا با لشکرم.
گفت : با لشکرت.
هدهد با حضرت سلیمان و لشکرش به آن جزیره آمدند ، هدهد ملخی را صید کرد و آن را در دریا انداخت. رو به پیامبر کرد و گفت: لطفا بفرمایید اگر گوشت به همه نرسد آب گوشت به همه می رسد.
------------------------------------
بهترین جک ها و لطیفه ها فقط در سایت جک و خنده
سلام دوست عزیز
جوک های زیبایی بود..دستتون درد نکنه
من هم بروزم..یه جوک انگلیسی با ترجمه فارسی
خوشحال می شم سر بزنی و نظرتون رو بگید
فعلا بای
سلام
اه اه اه حالم به هم خورد
خیلی مزخرف بود
خاک تو سرت با اون جوک های مسخره ات
ممنون بگید چه جوکهایی میخواین بزارم بهتره .