پیامک و جوک 20

مطالب خنده دار و مفید و سرگرم کننده جوک و داستان های خنده دار و طنز عکس های خنده دار شعر خنده دار و هزران مطالب جالب دیگر

پیامک و جوک 20

مطالب خنده دار و مفید و سرگرم کننده جوک و داستان های خنده دار و طنز عکس های خنده دار شعر خنده دار و هزران مطالب جالب دیگر

قصه ای که مثل شد...

حتما ضرب المثل بشنو و باور مکن را شنیده اید. ریشه ی این ضرب المثل حکایت جالبی است که امروز براتون تهیه کردم:


در زمان های دور ، مرد خسیسی زندگی می کرد. او تعدادی شیشه برای پنجره های خانه اش سفارش داده بود. شیشه بر ، شیشه ها را در صندوقی گذاشت و به مرد گفت : باربری را صدا کن تا این صندوق را به خانه ات ببرد ، من هم عصر برای نصب شیشه ها می آیم.

از آنجایی که مرد خسیس بود ، چند باربر را صدا کرد ولی سر قیمت با آنها به توافق نرسید. چشمش به مرد جوانی افتاد ، به او گفت اگر این صندوق را برایم به خانه ببری ، سه نصیحت به تو می کنم که در زندگی برایت سودمند باشد.

باربر جوان که تازه به شهر آمده بود ، سخنان مرد خسیس را قبول کرد. باربر صندوق را روی دوشش گذاشت و به طرف منزل مرد به راه افتاد. کمی که راه را رفتند ، باربر گفت : بهتر است در بین راه یکی یکی سخنانت را بگویی.
مرد خسیس کمی فکر کرد.  

نزدیک ظهر بود و او خیلی گرسنه بود. به باربر گفت : اول آن که سیری بهتر از گرسنگی است و اگر کسی به تو گفت گرسنگی بهتر از سیری است ، بشنو و باور نکن. باربر از شنیدن این سخن ناراحت شد؛ زیرا هر بچه ای این مطلب را می دانست؛ ولی فکر کرد شاید بقیه نصیحت ها بهتر از این باشد.

همین طور به راه ادامه دادند تا این که بیشتر از نصف راه را سپری کردند. باربر پرسید : خوب نصیحت دومت چیست؟
مرد که نکته ای به ذهنش نمی رسید ، پیش خود فکر کرد کاش چهارپایی داشتم و بدون دردسر بارم را به منزل می بردم. یکباره موضوعی به ذهنش رسید و گفت : بله پسرم، نصیحت دوم این است ، اگر گفتند پیاده رفتن از سواره رفتن بهتر است ، بشنو و باور نکن. باربر خیلی ناراحت شد و فکر کرد ، نکند این مرد مرا سرکار گذاشته است ، ولی باز هم سخنی نگفت.

دیگر نزدیک منزل رسیده بودند که باربر گفت: خوب نصیحت سومت را بگو، امیدوارم این یکی ازبقیه بهتر باشد. مرد از این که بارهایش مجانی به خانه رسانده بود ، خوشحال بود و به مرد گفت : اگر کسی گفت باربری بهتر از تو وجود دارد ، بشنو و باور مکن. مرد باربر خیلی عصبانی شد و فکر کرد باید این مرد را ادب کند. بنابراین ، هنگامی که می خواست صندوق را روی زمین بگذارد ، آن را رها کرد و صندوق با شدت به زمین خورد، بعد رو کرد به مرد خسیس و گفت: اگر کسی گفت که شیشه های این صندوق سالم است ، بشنو و باور مکن.

از آن پس وقتی کسی حرف بیهوده ای می زند تا دیگران را فریب دهد ، گفته می شود:

" بشنو و باور مکن "

نظرات 2 + ارسال نظر
///A.b.B.a.S/// دوشنبه 30 آذر‌ماه سال 1388 ساعت 05:53 ب.ظ http://yaftian.blogfa.com/

سلام
وبلاگ من بزرگترین وبلاگ اس ام اس فارسیه
هرکی بهتر از وبلاگ من پیدا کرد من وبلاگمو حذف می کنم[چشمک]
اگه مایل به تبادل لینک هستید با این اسم لینک کنید

||█||یک میلیارد اس ام اس||█||

مینا و فرهاد پنج‌شنبه 13 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 05:29 ب.ظ

سلام .جالب بودن.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد