" ﮔﯿﺮ ﺩﺍﺩﻥ ﺭﺳﺘﻢ ﺑﻪ ﺳﻬﺮﺍﺏ: "
* ﭼﻨﯿﻦ ﮔﻔﺖ؛ ﺭﺳﺘﻢ ﺑﻪ ﺳﻬﺮﺍﺏ ﯾﻞ *
* ﮐﻪ ﻣﻦ ﺁﺑﺮﻭ ﺩﺍﺭﻡ، ﺍﻧﺪﺭ ﻣﺤﻞ *
* ﻣﮑﻦ ﺗﯿﺰ ﻭ ﻧﺎﺯﮎ 2 ﺍﺑﺮﻭﯼ ﺧﻮﺩ *
* ﺩﮔﺮ ﺳﯿﺦ ﺳﯿﺨﯽ ﻣﮑﻦ، ﻣﻮﯼ ﺧﻮﺩ *
ادامه مطلب ...
کنون رزم جومونگ و رستم شنو، دگرها شنیدستی این هم شنو
به رستم چنین گفت اون جومونگ!
ندارم ز امثال تو هیچ باک
که گر گنده ای من ز تو برترم
اگر تو یلی من ز تو یلترم
رستم انگار بهش برخورد، یهو قاطی کرد و گفت:
منم مرد مردان ایران زمین
ز مادر نزادست چون من چنین
تو ای جوجه با این قد و هیکلت
برو تا نخورده است گرز بر سرت
جومونگ چشماشو اونطوری گشاد کرد و گفت:
ادامه مطلب ...