جوک جدید
مرد
جوان وارد طلافروشی شد و حلقهای را انتخاب کرد. طلا فروش
پرسید: «آیا میخواهید داخل حلقه نوشتهای حک شود؟»
مرد جوان گفت: «بله،
لطفاً حک شود: تقدیم به عزیزترینم، آلیس.»
طلافروش پرسید: «آلیس
خواهر شماست؟»
مرد گفت: «نه او دختری
است که قرار است با هم نامزدشویم.»
طلافروش گفت: «من اگر
جای شما بودم این را داخل حلقه نمینوشتم. اگر نظر شما یا او عوض شود دیگر نمیتوانید
از این حلقه استفاده کنید.»
مرد گفت: «پیشنهاد شما
چیست؟»
طلافروش گفت: «این را
تقدیم میکنم: به اولین و آخرین عشقم. با این کار شما میتوانید از این حلقه بارها
استفاده کنید. من خودم هم همین کار را کردم!!»
مردها
موجودات خیلی خطرناکیند
،
،
اما لازمه یکیشونو داشته
باشی تا
از بقیه در امان بمونی
یه چی تو مایه های
واکسیناسیونه
یه بار اومدم کارمو بندازم فردا ،
بلند انداختم افتاد پس فردا
.
.
.
یه پرسش از دخدرا داشتم :
واقعن با دهن بسته نمیشه ریمل زد ؟
ینی خدایی در توانتون نیست ؟
.
.
.
برادران رایت بهشون میومد
تو کار پخش و توزیع سی دی و فیلم باشن تا ساخت هواپیما
.
.
.
یکی از بچه ها ازم پرسید به قیافه ام میخوره چند سالم باشه ؟
گفتم : ۲۷ سال
ناراحت شد گفت : ۲۲ سالشه
گفتم : ۵ سال دیگه به حرفم میرسی ، ببین کی گفتم
.
.
.
ادامه مطلب ...
رفیق بی کلیپس مادر....
***********************
یارو وصیت میکنه تمام اعضای بدنمو پس از مرگم اهدا کنید جز مغزم !میگن چرا ؟میگه : عکسای خانوادگی توشه
***********************
به یکی میگن پطروس کی بود؟میگه:یه کودک فداکاربود که وقتی گرگ به گوسفندای کوکب خانم حمله کرد پیراهنشو آتش زد و رفت زیر تانک و بعد قطار ایستاد و خرمشهر آزاد شد! :(((
*********************** ادامه مطلب ...