داستان انگلیسی خنده دار
داستان یک پیرزن ایرانی که میخواد شهروند آمریکایی بشه حتما بخونید خیلی خنده داره
شعر طنز درمورد دماغ
این عضو حیاتی / اگه مثل کلنگه / مثل لوله تفنگه / با خوشگلیت می جنگه / طبیعیه ، قشنگه .....
جوان عاشق و دختر شاه پریان
یکی بود، یکی نبود. زیر گنبد کبود، جوانی به درختی تکیه داده بود و مثل ابر بهاری گریه می کرد. گاهی که از گریه کردن خسته می شد...
پیرمرد و پیرزن 60 ساله
زن و شوهری بیش از 60 سال با یکدیگر زندگی مشترک داشتند. آنها همه چیز را به طور مساوی بین خود تقسیم کرده بودند. درمورد همه چیز ..
ba hal bodan makhsosan on hendie
ba on khaleeeeesh
ژاپنه خیلی با حال بود به جای اینکه فرمون بگیره دسته گرفته بود
پس ایران کووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو
واقعااااااااااازیباستتتتتتتتتتتتت
ایررررررران کووووووووووووووووش ولی خدایی جالب بودن
پس ایران چی شد؟؟؟