یه روز چاوز راه افتاد هلک و هلک رفت آمریکا. وضعیت اونجا رو که دید، توی دلش، جوری که بقیه متوجه نشن اون از آمریکا خوشش اومده، گفت: عجب پیشرفتی! عجب کشوری، چه رفاهی، چه نظمی، چه سیستم اداری منظمی، چه تشکیلاتی...
بعد رفت پیش اوباما و ازش پرسید: بابا دمتون گرم! شما چکار کردین که اینقدر پیشرفت کردین؟
اوباما گفت: ببین! کارهای ما مثل کارهای شما هرتی پرتی نیست. ما وقتی میخوایم وزیر انتخاب کنیم، از همشون تست هوش میگیریم، باهوشترین و به درد بخورترین اونها رو انتخاب میکنیم. نه هر ننه قمری را! الان برات تست میکنم حالشو ببری!
اوباما زنگ زد به هیلاری کلینتون گفت: هیلاری جان! عزیزم یه نوک پا بیا دفتر من، کارت دارم.
از اونجا که اوباما مثل چاوز نبود، هیلاری با آرامش و سر فرصت رفت پیش اوباما. نه اینکه هول کنه و آب دستشه بذاره زمین!
اوباما به هیلاری گفت: یه سوال ازت میپرسم، 30 ثانیه زمان داری که جواب بدی. «اون کیه که زادهی پدر و مادرته، اما برادر و خواهرت نیست؟»
قدمت سیلک کاشان در ایران به 10 هزار سال پیش بازمی گردد.
والت دیسنی از موش می ترسید.
در سال 1996 ، 315 مورد اشتباه در دیکشنری معروف وبستر وجود داشت.
آیا می دانید شکلات بر عصب و قلب سگ تاثیر بدی دارد ، با کمی شکلات می تواین یک سگ را کشت.
آیا میدانید که یک قطره الکل ، عقرب را دیوانه می کند و سبب می شود خودش را نیش بزند و بکشد.
آیا میدانید کتاب رکوردهای گینس ، رکورددار دزیده شدن از کتابخانه های عمومی است.
آیا میدانید که مایع موجود در نارگیل نارس را می توان به جای پلاسمای خون استفاده کرد.
آیا میدانید درخت بلوط تا قبل از پنجاه سالگی میوه نمی دهد.
آیا می دانید بنای برج دوقولوی تجارت جهانی نیویورک به دست 2 ایرانی بنا شد.
تو پادگان چشمات رژه رفتم ، بی معرفت سهم من از عشقت کلاغ پر نبود
فاطمه
09360005208
تنها برنامه ای که تکرارش آرزوی منه ، پخش زنده ی نگاه زیبای توست
فاطمه
09360005208
آب مایه حیات است ، پس در مصرف برق صرفه جویی کنید. با تشکر اداره گاز اردبیل
بدون نام
09380008526
از شب پرسیدم چه بنویسم برای کسیکه دوستش دارم . گفت : مه خدا ز ته بگه بخوس
بدون نام
09370007906
روزگارم. گله. مندی.شده.است.من.بگریم.تو.بخندی. شده.است.ازدلم.یاد.نکردی.هرگز.شاید.دوستی.هم.سهمیه.بندی.شده است.
درسا
09380008597
بهترین صدای زندگی من تپش قلب توست و قشنگ ترین روز دنیا روز دیدار توست.
درسا
09380008597
بدون که خاطر تو خیلی واسم عزیزه
نمیزارم از چشمات یک قطره اشک بریزه!
مینا
09360008097
پس گربه کجاست؟؟!!
یک روز بهلول یک من ( سه کیلوگرم) گوشت خرید ، به خانه برد ، به زنش گفت : من امشب مهمان دارم این یک من گوشت را برای شام آنان کباب کن!
پس از رفتن او ، زنش بلافاصله گوشت ها را کباب کرد و چند نفر از خانم های همسایه را دعوت کرد و با هم کباب سیری خوردند.
شب وقتی بهلول به خانه آمد و سراغ کباب را گرفت ، زن گفت: من در حال درست کردن آتش بودم که گربه آمد و تمام گوشت ها را برد و خورد!!
بهلول بدون درنگ رفت ، گربه را که در گوشه حیات نشسته بود گرفت : ترازویی آورد و گربه را وزن کرد. وزن گربه درست یک من ( سه کیلو ) بود. بهلول با عصبانیت رو به زنش کرد و گفت :
اگر این گربه است پس گوشت کجاست؟
و اگر این گوشت است پس گربه کجاست؟؟؟