پیامک و جوک 20

مطالب خنده دار و مفید و سرگرم کننده جوک و داستان های خنده دار و طنز عکس های خنده دار شعر خنده دار و هزران مطالب جالب دیگر

پیامک و جوک 20

مطالب خنده دار و مفید و سرگرم کننده جوک و داستان های خنده دار و طنز عکس های خنده دار شعر خنده دار و هزران مطالب جالب دیگر

داستانی جالب از حضرت علی (ع)

پیشاپیش فرارسیدن شهادت حضرت علی (ع) رو به همه شیعیان تسلیت عرض میکنم. امروز داستانی جالب از حضرت علی به همین مناسبت آماده کردم.

علم بهتر است یا ثروت؟

جمعیت زیادی دور حضرت علی حلقه زده بودند. مرد وارد مسجد شد و در فرصتی مناسب پرسید

-یا علی! سؤالی دارم. علم بهتر است یا ثروت؟

-علی در پاسخ گفت: علم بهتر است؛ زیرا علم میراث انبیاست و مال و ثروت میراث قارون و فرعون و هامان و شداد.

مرد که پاسخ سؤال خود را گرفته بود، سکوت کرد.

در همین هنگام مرد دیگری وارد مسجد شد و همان‌طور که ایستاده بود بلافاصله پرسید:

-اباالحسن! سؤالی دارم، می‌توانم بپرسم؟ امام در پاسخ آن مرد گفت: بپرس! مرد که آخر جمعیت ایستاده بود پرسید:

-علم بهتر است یا ثروت؟

علی فرمود: علم بهتر است؛ زیرا علم تو را حفظ می‌کند، ولی مال و ثروت را تو مجبوری حفظ کنی. نفر دوم که از پاسخ سؤالش قانع شده بود، همان‌‌جا که ایستاده بود نشست.

در همین حال سومین نفر وارد شد، او نیز همان سؤال را تکرار کرد،

-و امام در پاسخش فرمود: علم بهتر است؛ زیرا برای شخص عالم دوستان بسیاری است، ولی برای ثروتمند دشمنان بسیار!

هنوز سخن امام به پایان نرسیده بود که چهارمین نفر وارد مسجد شد. او در حالی که کنار دوستانش می‌نشست، عصای خود را جلو گذاشت و پرسید:

-یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟

-حضرت‌علی در پاسخ به آن مرد فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا اگر از مال انفاق کنی کم می‌شود؛ ولی اگر از علم انفاق کنی و آن را به دیگران بیاموزی بر آن افزوده می‌شود.

نوبت پنجمین نفر بود. او که مدتی قبل وارد مسجد شده بود و کنار ستون مسجد منتظر ایستاده بود، با تمام شدن سخن امام همان سؤال را تکرار کرد.

-حضرت‌ علی در پاسخ به او فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا مردم شخص پولدار و ثروتمند را بخیل می‌دانند، ولی از عالم و دانشمند به بزرگی و عظمت یاد می‌کنند.

با ورود ششمین نفر سرها به عقب برگشت، مردم با تعجب او را نگاه ‌کردند. یکی از میان جمعیت گفت: حتماً این هم می‌خواهد بداند که علم بهتر است یا ثروت! کسانی که صدایش را شنیده بودند، پوزخندی زدند. مرد، آخر جمعیت کنار دوستانش نشست و با صدای بلندی شروع به سخن کرد:

-یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟

امام نگاهی به جمعیت کرد و گفت: علم بهتر است؛ زیرا ممکن است مال را دزد ببرد، اما ترس و وحشتی از دستبرد به علم وجود ندارد. مرد ساکت شد. همهمه‌ای در میان مردم افتاد؛ چه خبر است امروز! چرا همه یک سؤال را می‌پرسند؟ نگاه متعجب مردم گاهی به حضرت‌ علی و گاهی به تازه‌واردها دوخته می‌شد.

در همین هنگام هفتمین نفر که کمی پیش از تمام شدن سخنان حضرت ‌علی وارد مسجد شده بود و در میان جمعیت نشسته بود، پرسید:

-یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟

-امام دستش را به علامت سکوت بالا برد و فرمودند: علم بهتر است؛ زیرا مال به مرور زمان کهنه می‌شود، اما علم هرچه زمان بر آن بگذرد، پوسیده نخواهد شد.

مرد آرام از جا برخاست و کنار دوستانش نشست؛ آن‌گاه آهسته رو به دوستانش کرد و گفت: بیهوده نبود که پیامبر فرمود: من شهر علم هستم و علی هم درِ آن! هرچه از او بپرسیم، جوابی در آستین دارد، بهتر است تا بیش از این مضحکة مردم نشده‌ایم، به دیگران بگوییم، نیایند! مردی که کنار دستش نشسته بود، گفت: از کجا معلوم! شاید این چندتای باقیمانده را نتواند پاسخ دهد، آن‌وقت در میان مردم رسوا می‌شود و ما به مقصود خود می‌رسیم! مردی که آن طرف‌تر نشسته بود، گفت: اگر پاسخ دهد چه؟ حتماً آن‌وقت این ما هستیم که رسوای مردم شده‌ایم! مرد با همان آرامش قلبی گفت: دوستان چه شده است، به این زودی جا زدید! مگر قرارمان یادتان رفته؟ ما باید خلاف گفته‌های پیامبر را به مردم ثابت کنیم.

در همین هنگام هشتمین نفر وارد شد و سؤال دوستانش را پرسید،

-که امام در پاسخش فرمود: علم بهتر است؛ برای اینکه مال و ثروت فقط هنگام مرگ با صاحبش می‌ماند، ولی علم، هم در این دنیا و هم پس از مرگ همراه انسان است.

سکوت، مجلس را فراگرفته بود، کسی چیزی نمی‌گفت. همه از پاسخ‌‌های امام شگفت‌زده شده بودند که

نهمین نفر وارد مسجد شد و در میان بهت و حیرت مردم پرسید: یا علی! علم بهتر است یا ثروت؟ امام در حالی که تبسمی بر لب داشت، فرمود: علم بهتر است؛ زیرا مال و ثروت انسان را سنگدل می‌کند، اما علم موجب نورانی شدن قلب انسان می‌شود.

نگاه‌های متعجب و سرگردان مردم به در دوخته شده بود، انگار که انتظار دهمین نفر را می‌کشیدند. در همین حال مردی که دست کودکی در دستش بود، وارد مسجد شد. او در آخر مجلس نشست و مشتی خرما در دامن کودک ریخت و به روبه‌رو چشم دوخت. مردم که فکر نمی‌کردند دیگر کسی چیزی بپرسد، سرهایشان را برگرداندند، که در این هنگام مرد پرسید:

-یا اباالحسن! علم بهتر است یا ثروت؟ نگاه‌های متعجب مردم به عقب برگشت. با شنیدن صدای علی مردم به خود آمدند:

علم بهتر است؛ زیرا ثروتمندان تکبر دارند، تا آنجا که گاه ادعای خدایی می‌کنند، اما صاحبان علم همواره فروتن و متواضع‌اند.

فریاد هیاهو و شادی و تحسین مردم مجلس را پر کرده بود. سؤال کنندگان، آرام و بی‌صدا از میان جمعیت برخاستند. هنگامی‌که آنان مسجد را ترک می‌کردند، صدای امام را شنیدند که می‌گفت: اگر تمام مردم دنیا همین یک سؤال را از من می‌پرسیدند، به هر کدام پاسخ متفاوتی می‌دادم

نظرات 21 + ارسال نظر
حسن شعباهی شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 02:47 ب.ظ

عالی بود.

عبد العلی شنبه 29 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 03:48 ب.ظ

روحی و ارواح العالمین لک الفدا یا ابـــا الحســــــــن.

حسین یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:00 ب.ظ

سلام دوست عزیز وبلاگ خوبی دارید ولی یک جا اشتباه کردید هامان یکی از سرداران بزرگ ایرانی بود که به دست ناجوان مردانه یهودیان کشته شد حضرت علی هیچ وقت هامان را پلید نمی داند

نونوچه یکشنبه 30 مرداد‌ماه سال 1390 ساعت 01:16 ب.ظ http://nonoche.blogsky.com

خیلی جالب بود...

شیعه ی علی(ع) یکشنبه 6 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 11:15 ب.ظ

خیلی عالی بود.
السلام علیک یا مولانا یا امیرالمومنین یا باب نجاه الامه

س سه‌شنبه 8 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:57 ق.ظ

سلام
خیلی قشنگ بود
ممنون

ٍٍٍElena جمعه 11 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 10:11 ق.ظ http://www.toptenbestnews.blogfa.com

وب مفیدیست! به وب تازه تاسیس ما هم سر بزن!
www.toptenbestnews.blogfa.com

رویا چهارشنبه 23 شهریور‌ماه سال 1390 ساعت 01:20 ب.ظ

خیلی خیلی خیلی حال کردم امام علی کم کسی نبوده که کم میاورد

صدرا پنج‌شنبه 14 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 03:09 ب.ظ

سلام
خیلی جالب وآموزنده بود؛ممنون از لطفتون
یاحق

احمد جمعه 22 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 06:02 ق.ظ

وب خیلی خوبی دارید ممنون

ابراهیم شنبه 23 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 08:12 ق.ظ

خیلی عالی بود نه برای اینکه ما شیعه هستیم و از حرف های شما دفاع کنیم .....

نمی دانم این گفته های شما مرجعی دارد یا نه ؟

ولی ما از آن حضرت خیلی چزها شنیده ایم که به حق

خیلی درست است .... حامی فقیران

هادی یکشنبه 24 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 12:10 ق.ظ

خوب بود بازم از این داستانها که سابقه تاریخی داره و آموزنده هم هست بزارین مخصوصا راجع به امام ها و بزرگان ایرانی

سجاد سه‌شنبه 26 مهر‌ماه سال 1390 ساعت 04:02 ب.ظ

در جواب نظر آقای حسین که گفته هامان یک سردار ایرانی است کاری ندارم ولی هامانی که امام همام از آن نام برده یک حاکم ستمگر بوده که در قرآن نیز ( سوره قصص ) همطراز فرعون آورده شده است .

حسین توکلی چهارشنبه 18 دی‌ماه سال 1392 ساعت 07:28 ب.ظ http://http:/

من از این داستان های خالب شما خوشم امد واز شما ممنون هستم

دانشجو دوشنبه 26 اسفند‌ماه سال 1392 ساعت 10:48 ب.ظ

واقعا پاسخ های زیبایی دادند از مطلب خوبتان ممنون

صبا پنج‌شنبه 4 اردیبهشت‌ماه سال 1393 ساعت 11:22 ب.ظ

بنده ی خدا این قدررررررررررررررررر می دونه طبیعیه که خدا رو نمی تونیم تصور کنیم

زهرا دوشنبه 12 خرداد‌ماه سال 1393 ساعت 04:36 ب.ظ

قربان حضرت علی بشم
فداش بشم
که اخر ش
یکی یه دونه عالم

Sayd eta سه‌شنبه 23 مهر‌ماه سال 1398 ساعت 11:14 ب.ظ

فال چهارشنبه 10 خرداد‌ماه سال 1402 ساعت 03:55 ق.ظ

خیلی خوب

سیده زهرا حسینی شنبه 27 آبان‌ماه سال 1402 ساعت 11:43 ب.ظ

جانم فدایت

سیده زهرا حسینی شنبه 27 آبان‌ماه سال 1402 ساعت 11:52 ب.ظ

منظورش هامون بوده

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد