پیامک و جوک 20

مطالب خنده دار و مفید و سرگرم کننده جوک و داستان های خنده دار و طنز عکس های خنده دار شعر خنده دار و هزران مطالب جالب دیگر

پیامک و جوک 20

مطالب خنده دار و مفید و سرگرم کننده جوک و داستان های خنده دار و طنز عکس های خنده دار شعر خنده دار و هزران مطالب جالب دیگر

عجب رسمیه رسم زمونه

Sms

عجب رسمیه رسم زمونهsms شده ، کار شبونه!

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

میرن مسیجا از اونا فردا
هزینه هاشون ، به جا میمونه

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

یارو نشسته ، تنهای تنها
کاری نداره ، خالیه خونه

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

تا نیمه شب ها ، هی جک می سازه
واسه اونی که ، ابرو کمونه

* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *

ادامه مطلب ...

تجارت دختر از چین

به ازای تولد هر 100 دختر ، 105 پسر متولد می شوند

به توجه به اینکه همین امروز باید آینده نگر نمود ، چهار کارشناس در یک نشست اضطراری گرد هم آمدند و در مورد اتفاق به بحث و گفتگو پرداختند ،

کارشناس اول:
اصولا اگر این رابطه به صورت برعکس بود و چهار پنج تایی دختر بیشتر به دنیا می اومد ، مشکل خاصی نبود ، می شد از یکی دو تا پسران درخواست کرد که اقدام به فداکاری کنند و تجدید فراش مجدد کنند!!

کارشناس دوم:
من یک پیشنهاد خوب به ذهنم رسیده است ، می توانیم قانونی در کشور تصویب کنیم که پسرها برای مسافرت های هوایی فقط توپولف سوار شوند ، در این صورت در عرض چند ماه مشکلمان حل می شود.

کارشناس سوم:
اصلا راه حل معقولی نیست ، با این وضعیت توپولوف ها شاید با تصویب چنین قانونی در عرض چند ماه با کمبود پسر مواجه شویم!

کارشناس چهارم:

ادامه مطلب ...

ضرب المثل بلبل به شاخ گل نشست

وقتی کسی سخن زشت و نابه جا بگوید ، اطرافیان در پاسخ می گویند حکایت این بابا هم همان حکایت بلبل است که به شاخ گل نشست!

ریشه ی این ضرب المثل
در قدیم ، یکی از خان ها همه دوستان خود را که همه خان بودند ، به منزل خود دعوت کرد. روز مهمانی ، خان ها سوار بر اسب به همراه نوکر مخصوص خود به خانه خان آمدند. هر نوکری مسئول پذیرایی ارباب خود بود تا این که وقت نهار خوردن شد. یکی از خان ها که مشغول غذا خوردن بود ، چند دانه پلو که با رنگ خورشت زرد شده بود بر پشت سبیلش چسبید ، اما خود خان متوجه نبود تا این که نوکرش متوجه ی این موضوع شد و یک دفعه از کنار در صدا زد ؛ آقا! آقا! هر کدام از خان ها صدای نوکر خودشان را می شناختند و همه خان ها سر خود را برگرداندند و نوکر را نگاه کردند تا همان خانی که پشت لبش باقیمانده غذا بود سرش را بلند کرد ، دید نوکر خودش است و جواب داد ، نوکر گفت : "آقا ، بلبل به شاخ گل نشست" خان متوجه شد و پشت لبش را پاک کرد، بقیه خان ها در مجلس تعجب کردند که این نوکر عجب سخن زیبایی گفت و ارباب خودش را متوجه ی این موضوع کرد. بعد از چند دقیقه یکی از خان ها به مستراح می رفت نوکر او آفتابه را پر می کرد و برایش می برد. وقتی نوکر آفتابه آب را برای خان برد ، خان رو کرد به او گفت:

ادامه مطلب ...

خنده دار ترین مطالب طنز


در یک غروب پنج شنبه پیرمرد موسفیدی در حالی که دختر جوان و زیبایی بازو به بازویش او را همراهی می کرد وارد یک جواهر فروشی شدند و به جواهر فروش گفت : یک انگشتر مخصوص برای دوست دخترم می خواهم.
مرد جواهرفروش به اطرافش نگاه کرد و انگشتر فوق العاده گرانی و زیبایی که ارزش آن 3 ملیون تومن بود را به پیرمرد و دختر جوان نشان داد.چشمان دختر جوان برقی زد تمام بدنش از شدت هیجان به لرزه افتاد.
پیرمرد در حال دیدن انگشتر به مرد جواهرفروش گفت : خب ، ما این رو برمیداریم. جواهرفروش با احترام پرسید که پول اونو چطور پرداخت می کنید؟
پیرمرد گفت : با چک ، ولی خب من میدونم که شما باید مطمئن بشید که تو حسابم پول هست یا نه بنابراین من این چک رو الان می نویسم و شما می تونید روز دوشنبه که بانکها باز می شه ، به بانک من تلفن بزنید و تایید اونو بگیرید و بعد از ظهر اون روز همون روز من انگشتر رو از شما می گیرم.

صبح دوشنبه مرد جواهر فروش در حالی که به شدت ناراحت بود به پیرمرد تلفن زد و با عصبانیت به پیرمرد گفت : من الان حسابتون رو چک کردم اصلا نمی تونم تصور کنم که توی حسبابتون حتی یک ریال هم نیست!!!

پیرمرد جواب میده : متوجه هستم چی میگید ، ولی در عوضش می تونی تصور کنی که من تو این دو سه روز چه حالی کردم واقعا که بهترین روزای عمرم بود.!!!!!

اس ام اس عید غدیر

اس ام اس ها و پیامک های مخصوص عید غدیر خم

علی در عرش بالا بی نظیر است

علی بر عالم و آدم امیر است

به عشق نام مولایم نوشتم

چه عیدی بهتر از عید غدیر است

---------------

ادامه مطلب ...

اشعار طنز

دماغ

این عضو حیاتی / اگه مثل کلنگه / مثل لوله تفنگه / با خوشگلیت می جنگه / طبیعیه ، قشنگه / نگو که این یه درده / دماغ عمل نکرده / اگه که مثل فیله / و یا از این قبیله / روی نوکش زیگیله / غصه نخور ، اصیله / هی نرو پشت پرده / دماغ عمل نکرده / یکی میگه درازه / خیلی ولنگ و وازه / یکی میگه ترازه / غصه نخور که نازه / ببین خدا چی کرده / دماغ عمل نکرده / دماغ نگو جواهر / سوژه ی شعر شاعر / طویل فی المظاهر / پدیده ی معاصر / آهای تخم دو زرده / دماغ عمل نکرده / با اون دماغ همیشه / عکس تو پشت شیشه / تو سینما چی میشه / شکستن کلیشه / کاشکی بری رو پرده / دماغ عمل نکرده / کم بابا تو کچل کن / یا خودتو مچل کن / کی بت میگه عمل کن / قصیده رو غزل کن / می شی له و لورده / دماغ عمل نکرده / چه قدر دماغ دماغ شد قافیه مون چلاق شد / هی یکی چل کلاغ شد / تصنیف کوچه باغ شد / بره که برنگرده / دماغ عمل نکرده /

مطالب جالب برای کودکان

حسنک کجایی؟
گاو ماما می کرد. گوسفند بع بع می کرد سگ واق واق می کرد. همه با هم فریاد می زدند حسنک کجایی؟ شب شده بود اما از حسنک خبری نبود ، حسنک مدت های زیادی است که به خانه نمی آید . او به شهر رفته و در آنجا شلوار جین و تی شرت های تنگ به تن می کند. او هر روز صبح به جای غذا دادن به حیوانات جلوی آیینه به موهای خود ژل می زند ، موهای حسنک دیگر مثل پشم گوسفند نیست چون او به موهای خود گلت می زند. دیروز حسنک با کبری چت می کرد. کبری گفت تصمیم بزرگی گرفته است. کبری تصمیم داشت حسنک را رها کند با او چت نکند چون او با پترس چت می کرد، پترس همیشه پای کامپیوتر نشسته بود و چت می کرد. پترس دید که سد سوراخ شده اما انگشت او درد می کرد چون زیاد چت کرده بود. او نمی دانست که سد تا چند لحظه ی دیگر می شکند. پترس در حال چت کردن غرق شد.

برای مراسم دفن او کبری تصمیم گرفت با قطار به آن سرزمین برود اما کوه روی ریل ریزش کرده بود . ریزعلی دید که کوه ریزش کرده اما حوصله نداشت . ریزعلی سردش بود و دلش نمی خواست لباسش را درآورد. ریزعلی چراغ قوه داشت اما حوصله ی دردسر نداشت. قطار به سنگ ها برخورد کرد و منفجر شد. کبری و مسافران قطار مردند اما ریزعلی بدون توجه به خانه رفت. خانه مثل همیشه سوت و کور بود. الان چند سالی است که کوکب خانم همسر ریزعلی مهمان ناخوانده ندارد او حتی مهمان خوانده هم ندارد او حوصله ی مهمان ندارد. او پول ندارد تا شکم مهمان ها را سیر کند او در خانه تخم مرغ و پنیر دارد اما گوشت ندارد او آخرین بار که گوشت قرمز خرید چوپان دروغگو به او گوشت خر فروخت . اما او از چوپان دروغگو گله ندارد چون دنیای ما خیلی چوپان دروغگو دارد.... 

+++++++++++++

سایر پستها با موضوع کودکان :

لطیفه کودکانه

داستان کودکانه

آرزوهای جالب و خنده دار کودکانه